دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دانلود...

سلام دوستای گلم


 یه کتاب صوتی میخوام دانلود کنم از دیشب دوبار دانلود کردم و هر دوبارم دانلود شده بد اجرا نشده و چون خیلی دوست دارم دانلود شه الان واسه بار سوم دارم امتحان میکنم دعا کنید دانلود شه اگه خوب بود میام واستون راجع بهش مینویسم فعلا بابای



پی نوشت: باز دانلود شد و اجرا نشد: ( کتاب صوتیه معجزه ی ذهن بود من با گوشی میام نت واسه همین شاید بازش نمیکنه شاید بتونم متنشو از نت پیدا کنم اما خوب مسلما اگه صوتیش بود حسه بهتری بهم القا میکرد هعییییی 


راستی اون روز بیماریمم aخیلی ناراحت شدو نگران اما من زود قضاوت کردم ببخشید عزیزم a مهربونم ♥


بیماری...

سلام حالم اصلا خوب نیست مامان صبحی اومده بالا سرم هر چی جیغ کشیده بلند نشدم البته من که متوجه نشدم خودش میگه تو خواب از حال رفتمو بیهوش شدم وقتی پا شدم وسط حال بودم مامان اورده بودم و اینقد بیحال بودم که لیوان ابو مامانم بهم میداد قرص خوردم الان خوب که اما بهترم فک میکردم a کلی پی.ام داده و الان نگرانه اما دیدم فقط نوشته صبح بخیر خوب اون نمیدونست مریضم اما وقتی جواب ندادم نباید باز پی.ام میداد؟؟


خدا رو شکر که الان بهترم خدا جونم ممنون


یه اعتماد به نفس...

سلام دوستان


صبح زود بیدار شدم اما خوب درس نخوندم یعنی استرسیم ندارم تو یه وب خوندم که خانومه یه ماه خونده بودو دکترا قبول شده بود منم عین بچه ها تحت تاثیر قرار گرفتم که با یه ماه خوندن یه رشته قبول میشم دیگه اره میدونم خیلی خوش بینانست اما قول میدم امروز ادبیاتو شیمیو 50% ازشو بخونم خوب قول.


اووووووومم راستش خوندن ادبیاتو دوست دارم با اینکه این فصلا تاریخ ادبیاتش زیاده.


بعدa پی.ام داد بهم گفتم سعی میکنم دیگه حساس نباشم اما خو ذاتمه یکمی بخوابم بعد برم اتاقمو جمع کنم وقتی نامرتبه نمیتونم بخونم نمیدونم چرا بعدم برم حموم خوب حالا که فکر میکنم میبینم باید خوابو بیخیال شم جمع جور کردنو حمومو بعدم درس 



پی نوشت: خواب رو بیخیال شدم اتاقو جمع کردم بیش از حد نامرتب بود چشمم به کیفم افتاد که شب مهمونی بی خودی بندش از یه ور کنده شدو مهره هاش ریخت رو زمین خیلی کیفمو دوست دارم کوچولو و مجلسی هست و پر از مهره های ریز کلی طول کشید که مهره هاش رو زدم حالا بماند که وسط زدن ول شدو از اول شروع کردم خلاصه تموم شدو خواستم برم حموم اما دیگه جون نداشتم الانم که دارم واسه شما اپ میکنم


عروسی...

خوب عروسیم به خوبیو خوشی تموم شد پا تختیم خوش گذشت هر چند از حرف aبه شدت ناراحت بودم گفت من به کسی وابسته نمیشم خوب اگه یکی دیگه این حرفو زده بود ناراحت نمیشدم اصلا اما الان ناراحتم چون یادمه یه بار گفتم که نمیخوام بهت وابسته بشم(دقت کنید نگفتم نیستما گفتم نمیخوام باشم یعنی هستم)یه بازیی در اورد که چه دلیل داره به من وابسته نشیو اینا اما حالا خودش میگه نیستم بعد حرفشو پس گرفت البته اما اون شـب که میخواستیم بریم پاتختی اینقد گریه کردم که صورتم به کل قرمز شد کلی اب زدم بهشو اریش کردم تا شاید کمتر معلوم شه اونجام یه چند دقیقه ای دپ بودم ولی خوب بعدش خوب شد رقصیدیم همه گفتن خوشگل شدیو لباست قشنگه کلا خوب بود دیشبم که یادم نیست از چی ناراحت شدم گفتم عیب نداره امیر حسینم حرفمو رو هوا گرفتو اصلا نگفت چرا ناراحت شدی خیلی عوض شده قبلا اگه میگفتم ناراحتم سوال پیچم میکردو کلی ارومم میکرد هی میگفت ببخشید اما الان.......



تنها راه واسه اینکه اذیت نشم اینه که منم عوض شم نه دیگه زیاد تحویلش بگیرم نه اونقدر