دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

سلااااااااام روز گرم شنبتون به خیرو خوشی باشه ایشالا

قضیه شرط بندی رو که گفتم خودم حس میکنم ۴-۰میشیم  ولی دیگه چون اون اول گفت نمیشد منم همونو بگم.

دیشب بهش پی.ام دادم: من تو کافی شاپ گفتم هیچی نمیشم شکست نفسی نبودا حقیقت بود گفت هر چی باشه واسم فرق نداره من چیکار رتبت دارم؟

کلی خوشحال شدم باز،  بعدم گفت بهتره دیگه بری بخونی نمیدونم چرا یکی میگه برو بخون ناراحت میشم شاید چون مامانم سر این قضیه گیر داده حساس شدم، میدونم aاز سر دلسوزی میگه ولی کاش نمیگفت راحت تر بودم البته من حق رو به اون میدم چون حرفش کاملا درسته، دیشبم باز لطف کردمو بدون شب بخیر گفتن خوابیدم  :-( 

 یه بارaازم پرسید اینجا بودی(خونش) میزاشتی فوتبال ببینم؟یا هی کانال رو عوض میکردی؟(مثه اکثر خانوما)

گفتم اره میزاشتم ببینی تازه خودمم مینشستم کنارت میدیدم گفت ازین اخلاقات خوشم میاد پایه ای♥

تصمیم گرفتم علاوه بر وعده های اصلی غذاییم که ناهارو شامه(صبحونه که نمیخورم) روزی حداقل یه سیب زمینی اب پز بخورم چون میخوام وزن اضافه کنم.از دیشبم شروع کردم، چیزه دیگه اینکه دیشب که از درس خسته شدم رفتم تلویزیون ببینم که چیزه خاصی نداشت خیلی مسخره نیست که همه روزا هفته رو برنامن دارن جز جمعه که اکثرن همه بیکارن؟ حد اقل اگه اونا رو پخش نمیکنید یه چیزه دیگه پخش کنید

از صبح اتفاق خاصی نیافتاده جز اینکه زیست خوندم و چقدم سنگین و سخت بود

ظهرم که داداشم اومد خونه(داداش بزرگم) خیلی نگرانش بودم چون یه پسر عمه دارم که اوضاش افتضاحه اینم رفته بود خونه عمم پیش اون، یه چیزی خیلی جالب اینکه من بیشتر از مامانم نگرانم همیشه مثلا همینکه داداش کوچیکم رفته پیش بابام و با ما نیست منو داره داغون میکنه اینکه باید پیش یه ادم بی مسئولیت باشه که نه فکر درس بچشه نه حتی خورد و خوراکش!!!!

ولی مامانم میگه نمیاد اینجا دیگه چیکار کنم؟فقط همین، ولی من همچنان نگرانم البته نمیگم نگران بودن خوبه ولی خیلی جالبه که من بخوام از مادرش بیشتر نگرانش باشم، ولی اگه اندازه من نگران بود شاید میتونست کاری کنه که بیاد،  در مورد داداش بزرگمم من هی میگفتم زنگ بزن بیاد خونه هزار تا اتفاقه پسرا تا کنار یکی باشن که کار خلافی کنه سریع ازش تاثیر میپذیرن اونم یه پسره بی فکری مثه این مامانم بلافاصله میگفت نه بابا ازینکارا نمیکنه همین  :(

ولی باز خوبه که اومده با اینکه میدونم چقد اذیتمون میکنه ولی حداقل خوشحالم که واسه خودش اتفاقی نمی افته.

ازمونمون هم افتاده ۶تیر وااااااای که چقد باز دلشوره گرفتم،

 ظهر تو گروه واتس اپ یکی از بچه ها پرسید سریال ستایش رو کی میزاره؟ خیلی جالبه این فیلم با فیلم نامه ابکی که داره یه بار کلی مسخره شد بعد دوباره پخشش میکنه باز میرن میبینن خیلی باحاله ها البته شاید از نداشتن سرگرمیه چون واقعا ارزش دیدن نداره و وقت پر کنه فقط.، ناهارم کباب تابه ای بود که زیاد نخوردم نه خوش مزه بود نه بد مزه.


امشب بازی ایران و ارژانتینه میخوام کلی بخونم که اگه خواستم بازی رو ببینم برنامه درسیم بهم نریزه البته اگه مامان بزاره و دهنمو سرویس نکنه .

میخوام چندتا از فانتزیامو بگم  :دی


فانتزیم اینه که داداشم(بزرگه) سر به راه بشه داداش کوچیکمم بیاد پیش ما بمونه کنکورمم همونایی که خوندمو خوب بزنم، رابطم با خالم دوباره خوب بشه،۵کیلو وزن اضافه کنم، و مهمترین فانتزی اینه که با a بشینیم بازی فوتبال جام جهانی رو ببینیم تا گل زدیم بزنیم قدش کلی هم ردبول و تخمه بخوریم حین بازی( البته بعد از بازی جوش نزنم:-P )

بعدم ایران ببره پاشیم برقصیم بعدم ماشینشو ور داره بریم بیرون شیشه هارو بکشیم پایین اهنگ هپی رو هم بزاریم صداشم زیاد کنیم تا اخر ، سرعت ماشینم به شدت زیاد باشه جیغم بکشیم جیغ بنفش بعدم بارون بیاد پیاده شیم تو بارون بدوییم  :D

نخندین فانتزیه دیگه تازه ارزو بر جوانان عیب نیست:-P 

ایشالا بازی با هیجانی داشته باشین حتی اگه فوتبالی نباشین بازی رو میبینین نه؟ بلاخره جام جهانیه


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.