دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

سلام دوستای گلم...

خوب از دیشب شروع کنم که بعد از اپ کردن کلی اشک ریختم یعنی همون موقع هم که تایپ میکردم هی چشمامو پاک میکردم مامانم اومد تو اتاق واسم شام اورد خوب من صورتم ضایع بود که کلی اشک ریختم گفت چته و اینا منم بهش گفتم، گفتم که این چه پدریه من دارم؟؟ چرا اخه؟ ؟ بعدم از کنکورم گفتم که چقد حالمو بد میکنه منو پر از استرس میکنه پر از ترس اونم گفت الان تو قسمت مهمه زندگیتی اما همه چیه زندگی هم درس نیست، درس و دانشگاه مهمه اما جزئی از زندگیه نه همش دیگه واسه اینکه ناراحت نشه اشکامو پاک کردمو یکم حرف زدیم،یه اخلاق بدی که دارم اینه که وقتی یه مشکل پیش میاد واسم دیگه کل مشکلات زندگی میاد جلو چشام، شاید بچگانه باشه اما دیشب برای اولین بار احساس کردم که چقد نیاز به یه خواهر دارم هیچوقت تو زندگیم از اینکه خواهر نداشتم ناراحت نبودم حتی وقتی بچه بودمو همه میگفتن دوس داشتی خواهر داشتی؟؟بلافاصله میگفتم نه نمیدونم چرا اما هیچوقت نخواستم حتی تو دنیای بچگی هام تا الان که به این سن رسیدم احساس کردم کاش خواهر داشتم....:)


به a بعد اپ پی.ام میدادم که وسطش خوابم برو خودم خیلی بدم میاد کسی وسط پی.ام دادن خواب بره ولی دیگه دست خودم نبود اونم بدش میاد اما عذر خواهی کردمو اونم گفت اصلا اشکال نداره♥♥


امروز صبحم مامان بیدارم میکرد میدید من پا بشو نیستم بیخیال شد ۸/۵ بود دیگه پاشدم یکم هنوز ناراحت بودم یه اهنگ شاد گوش کردمو به حال که اومدم استارت درس و زدم زیست یه فصل سختو خوندم اینقد سخت بود که تا یه صفحش تموم میشد مخت سوت میکشید دیدم اینجوریه سی دی اموزشی گذاشتمو خدا رو شکر یه چیزایی حالیم شد کلی خوندم و راضی بودم دیدم ضعف دارم گفتم مامان واسم نیمرو درست کرد)من معمولا صبحانه نمیخورم( نصف نیمرو رو خوردم و اومد باز شروع کردم به خوندن ناهارم ماکارونی بود که کلا زیاد دوست ندارم تازه اونم چی؟؟اینقد تند بود که نگو..:)  اونم نصفه خوردم باز اومدم پی درسم تا عصری خوندم بعدم یه سوپ اماده درست کردمو خوردم بازم رفتم سر درس اما دیدم دیگه نمیکشم پاشدم اتاق و جمع کردم اما حال جارو کردنشو نداشتم بعدم رفتم کوزی دیدمو باز اومدم شروع کردم به خوندن دیگه خسته شدم ولی...:)


رفتم وب یکی از دوستانو خوندم اما گوشیم بازم بازی در اوردو کامنتم ثبت نشد یکم حرص خوردم، بعد شما راحت میتونین کامنت بزارین اما نمیزارین و انگیزه وب نویسیه ادمو کم میکنین من که ازتون نمیگذرم خخخخخخخ)ولی جدی گفتما(

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.