دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

سلاااااااام دوستای گلم.....

خوب ازمونم که طبق پیش بینیم بد بود اختصاصی گند زدم اما عمومیم بد نبود فهمیدم که اگه بخونم میتونم بزنم اونقدام سخت نبود کرمم گرفتو بد ازمون به سرم زد پیاده برم خونه تازه وسط راه دیدم چه غلطی کردم  اما اصلا پشیمون نبودم از کی بود که پیاده نرفته بودم جایی، وقتی رسیدم دمه خونه دیگه نا نداشتم از پله ها بیام بالا رسیدم تو اتاق دیگه رسما جنازه بودم حتی مانتو و مقنعم رو پرت کردم رو مبل رفتم هندونه خوردم عاشق هندونم میچسبه اونم وقتی اینقد تشنه و خسته ای خاستم ولو شم رو تخت جلو باد کولر که مامان اومد گفت پاشو واسه ناهار بریم خونه مادربزرگت منم سه سوته حاضر شدم رفتیم مادربزگم هم مرغ درست کرده بود هم قورمه سبزی دستش درد نکنه تا خرخره خوردم بعدم یکم تی وی دیدم برنامه ی قهوه تلخو دیدم در مورد بازیگرای ترکه تو استامبول هستن و مصاحبه میکنن باهاشون gem tv  میذاره. 


خونه مادربزرگم wifi ندارن و من با نت ایرانسل میام که اونم انجا داغونه کلا خونه خودمون خوبه اما اینجا به دفعه نت وصل میشه یه دفعه قط میشه. 


من ظهرا خوابم میاد اما خواب نمیرم  :)   ولی خوابم میگیره کلا تایم خوابمو دوست ندارم شبا دو میخوابم صبح 8 بیدار میشم، دوست دارم 12 بخوبم 7 پاشم با خواب ظهرم که کلا مشکل دارم اگه بخوابم باید2ساعت تو تخت باشم تا 45 دقیقه خواب برم اصلا نمیدونم کی رو مبل از خستگی خوابم برد


بیدار شدمو میوه خوردم و قهوه بعد دیدم نتیجه ازمونو اس ام اس کردن واسم استرس گرفتمو مفاتیح رو برداشتم دعا توسل خوندمو بعد اس رو باز کردم که نتیجه خوب نبود امروزم ساعت 8 بیدار شدم یه درس از عمومیام خوندم الانم که اتاق بهم ریختست برم جمش کنم و بعدم زیست بخونم امروز خیلی انرژی دارم امیدوارم اینقد بخونم که راضی بشم بعدش .

بابای


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.