دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

حرفمو عوض کردم...

سلام عزیزای من....

الان ساعت 8:39 از خواب بیدار شدم دست و صورتمو شستم چای واسه خودم ریختم که خوابم بپره اپ کنم واستون و بعدم برم سراغ درس.

از دیروز بگم که فیزیک خوندم و یه فصلو تموم کردم هوراااااا امروزم احتمالا شیمیو زیستو ادبیات میخونم .

خوبa اکثر روزها تا ساعت 4 کلاس داره دیروز ساعت 5 پی.ام داد که الان از کلاس اومدم منم گفتم تو تا 4 کلاس داشتی من که میدونم با اون دختر رفتی بیرون!!.......بهله و اینچنین سر به سرش گذاشتمو کلی خندیدیم.

چند روز پیش یه حرف زد راجبه رابطمون و منم قبول کردم بعد دیروز فکر کردم دیدم کار درستی نیست و بهش گفتم حرف اون روزمو  جدی نگیر که البته این کارم بد بود خودم میدونم چون خودمم خیلی بدم میاد ادم یه حرفیو بزنه بعد عوضش کنه a اون موقع چیزی نگفت شب که پی.ام میدادیم گفت که احساس میکنه خیلی احمقه و من اونو بچه فرض کردم کلی بهش توضیح دادم که من قصد نداشتم حرفمو عوض کنم بعدا فکر کردمو نظرم عوض شده گفت باشه اما مشخص بود هنوز ناراحته منم علاوه بر توصیح ازش معذرت خواهی کردم اونم گفت نه تو ببخش که این حرفو پیش کشیدم باعث شده ناراحت بشی بعدم بحث رو عوض کردیم وقتی میخواست بخوابه گفت میخوام بخوابم گفتم قبلا نمیگفتی میخوام بخوابم میگفتی میشه بخوابم؟یا مثلا میای بخوابیم؟ گفت شب بخیرو اصلا عکس العمل نشون نداد منم اصلا کوتاهی نکردمو صبحی بهش گفتم اونم عذر خواهی کرد☺

البته الان که دارم مینویسم به خودم میگم سر چه موضوعات الکیو بچگانه ای گیر میدی: )

دیگه الکی گیر نمیدم قول میدم☺

اگه امروز برنامم اجرا بشه خیلی فاز میده در غیر این صورت همتونو خلاص میکنم خخخخخ.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.