دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

دختری که من باشم...

سلا م دوستای گل وبلاگیه من...♥



 دارم اتاقمو جمو جور میکنم گفتم که وقتی بهم ریختست نمیتونم درس بخونم اصلا اشفته میشم میرم خیلی قشنگ تمیزش میکنم جارو برقی میکشم و کلی کزت بازی بعدم درسمو میخونم



خوب در مورد پرنس a☺باید بگم که دیروز با وحید بیرون نبود گفت با بابام بودم که کمکش کنم و بعدم تنها رفتم بیرون چون یکم ناراحت بودم نمیدونم چرا بعدم زنگیدم به وحیدو رفتیم با هم قلیون خوب بنده بسی تلاش میکنم که باور کنم با باباش بوده و از بد بینی فاصله بگیرم. وقتی میگه دلم میگیره حس میکنم داره به دختری فک میکنه که قبل از من باهاش بوده اما الان دارم سعی میکنم این فکرم از ذهنم بیرون کنم و خعلی دخمل خوفی بشم☺



در مورد رابطه ام که قدرت تموم کردنشو ندارم پس سعی میکنم اینقد خوب باشم که در اینده منو مناسب زندگی با خودش بدونه و کسی نتونه جامو بگیره


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.